دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

دوست شدن مثل ساختن یک آدم برفی هست

من از زندگی تو هوات خستم

ازت خستمو باز وابستم

نگو ما کجاییم که شب بین ماست

خودم چون نمیدونم این جا کجاست

بیا با هوایدلم سر مکن

بهت راست میگم تو باور نکن

ازین فاصله سهم مو کم نکن

بهت خیره میشم نگاهم نکن

تو رنجیدیو دل ندادم بری

خودم رو فراموش کردم تو یادم بری

زیادم بری زندگیم سرد شه

یه روز این پسر بچه هم مرد شه

ولی هر شب از خواب من رد شدی

به هر راهی رفتم تو مقصد شدی

درست لحظه ای که ازت میبورم

تحمل ندارم شکست میخورم

نمیشه تواین خونه زندون بشم

بهم سخت میگیری آسون بشم

اگر پای من جاده رو برنگشت

فراموش کن بین ما چی گذشت

سلام

وای این کلمه چقدر ظاهری ساده و بی ریایی داره

اما همین سلام بستگی داره از چی قلبی بیرون بیاد

خیلی وقت هست دارم با خودم کلنجار میرم که این کلمه ساده رو به زبون بیارم نیارم

سر فصل وبلاگم بنویسمش یا همون خداحافظی زیبا تر هست

قبلا از خداحافظی بدم میومد

اما الان خداحافظی شده واسم یک خاطره

دنیا و قتی زیباست که با سلام از خداحافظی رد بشیم

و نه با خداحافظی جواب سلام رو بدیم

بعضی وقتا زندگی زیباست همه چیز باب میلت هست زندگی

فکر میکنی کسی که میخوای پیدا کردی و اونجا جایی هست

که بدترین و غمگینترین شعر های عالم اذیتت نمیکنه

با همه آهنگا ریتم میگیری و میخندی

و وقتی سلام خیلی ساده بشه خدا حافظی

همه چیز میشه خاطره

و کافی هستدلی بسته باشی

یکی از از دوستام که از خودم یکمی کوچیکتر هست

یک چیزی گفت بهم دیدم راست میگه

گفت دوست شدن مثل ساختن یک آدم برفی هست

ساختنش آسون هست

ولی

نگهداشتنش خیلی سخت هست

همیشه سکوت نشان رضایت نیست

شاید بقضی تو گلو هست

هر لحظه ای که ازت میبرم

تحمل ندارم شکست میخورم

اگر پای من جاده رو برنگشت

فراموش کن بین ما چی گذشت

همین

یاحق

السلام اعیک یا ضامن آهو

 

هزاران حرف الکی که حتی ارزش خوندن نداره

بخندم یا گریه کنم

یا برم تو خودم

یا با حبث کردن صدا اشک رو تهدید کنه به نیومدن

نه

نه

نه

 نمیخندم

نه گریه نمیکنم

فقط صدارو حبث میکنم

اشک رو تهدید میکنم

نه  از خدا شکایت کنم  چرا ؟ خودم کردم خدا بگه کرده

از زمونه؟

زمونه چیکارست خودم کردم

همیشه  ترس همسایه منه

قانونم این بوده و هست

و خواهد بود

غم   غصه 

دل

خندم میگیره ازاین کلمه دل

دل سیر چند  داداش

کاش

ای کاش

کاش رو کاشتن چیزی سبز نشد

همه شاید بگید این امین   دیونه شده

شاید باور نکنید اما شدم

دیونه چی  عرض کنم

در اصل خسته شدم

خسته شدم از اینکه همه با هم میان

همه با هم عاشقت میکنن

بعد همه با هم میرن

همشم روی حساب خودت

روی اخلاق  عوضی خودت

دیروز به سپهر گفتم دیگه حق نداری کنارم بشینی

هیچی نگفت گفت من میرم خونه خودمون

 

دیگه جوابم رو نداد

فقط اس فرستاد  من جون مادرم رو قسم خوردم

تا اخرین لحظه عمرم با تو باشم کنار تو

دوست دارم به خدا

گریه ....:((

زندگی واسم بی معنی شده

با این سن  همه میگن تو آدم نیستی

تو  مریضی

مشکلت چی هست

چی مرگته

نمیدونم به خدا نمیدونم

یکی قلبم رو گرفته تو دستش فشار میده

با دنیا میخوام دعوا کنم

به همه حتی عزیز ترینام

به همه تیکه میندازم

به همه توهین میکنم

از همه دور میشم

تو اوج خنده یکی  ناراحتم

به همه زهر میکنم روز  رو چون امین ناراحته

میخوام تو خونه بشینم

نه دعوا کنم

نه تیکه بندازم

نه توهین کنم

نه نزدیک شم که بخوام دور شم

نه تو محل باشم که کسی ازم ناراحت شه

داغون  داغونم   داغون  داغون

زمان زمان دعوا دارم

هیمن

السلام علیک یا ضامن اهو

تقدیم به کسی که ندیدنش مثل فراموش کردنش غیر ممکن هست!

ادم عزیزانشو فراموش نمیکنه بلکه به ندیدنشون عادت میکنه

تقدیم به کسی که ندیدنش مثل فراموش کردنش  غیر ممکن هست!

(کسی بجوز از جنس خودمون معنی خنده های منو سپهر رو نمیفهمه !!!!!!!

خنده ما از گریه غم انگیز تر است

کارمان  از گریه گذشت است بدان میخندیم

چون منو سپهر هر دو میدونیم

واسه منو سپهر خنده حروم هست

و وقتی میخندیم فردا میاد جلو چشم دوتامون

فردایی که باید دل کن فردایی که باید دیگه نخندید

منظورم این بود داداش هومن قسد بی احترامی نداشتم

بد برداشت شد

یک مثال میزنم بفهمید قشنگ

یک گل  لاله دارید تو دستتون

و از با اون بودن لذت میبرید

اما  خبر دارید که این  گل لاله شاید 1ساعت دیگه بمونه واستون

چی حسی دارید تمام اون یک ساعت تلخ نمیشه بهتون

چون میدونید حق داشتنشو ندارید چون قانون طبیعت میگه گل لاله یک روز زنده میمونه

داداشی منو سپهر هم همین شکل بود

درسته میخندیدیم  یادت هست میرفتیم تو  خودمون

یا به قول سپهر تو کنبا ت  میرفت

من قشنگ درک میکردم منظورشو

یادت نشه منو سپهر یکی هستیم یادت نشه اون نمیگفت از چی رفته تو خودش

اما من قشنگ درکش میکردم

ببخشید زیاده گفتم

پشت هر کوه سبزه زاریست پر یاد خدا

و در آن باغ کسی میخواند خدا هست

دگر غصه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همین

یاحق

السلام علیک یا ضامن آهو