دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

گفتگویی صمیمی با خدا ...!

سلام  

 

نمیدونم  دلم یکم گرفته بود داشتم  درباره درد دل مینوشتم که 

 

  

 یکی از  دوستام  واسم این مطلب فرستاده بود 

 

 

به صندق پستی وبم و چون دیدم تقریبا همه   

 

حرفای منه تمام مطالب پاک کردم 

 

 

 و این مطلب جا گزینش کردم امید وارم که  خوب شده باشه   

 

 با اجازه دوستان گفتم 

 

  

                    موضوع این مطلب بزارم: گفتگویی صمیمی با خدا   

 

 ادامه مطلب فراموش نشه

 

 


گفتم: خسته‏ام.

گفتی: لا تقنطوا من رحمة الله. (از رحمت خدا ناامید نشوید ـ سوره زمر/آیه 53)

گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی می‏گذره.

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه. (خدا حائل است بین انسان و  

 

قلبش ـ سوره انفال/آیه 24) 

 



گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم. 



گفتی: نحن اقرب من حبل الورید. (ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم ـ سوره ق/آیه16)
 

 

 


گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی



گفتی: فاذکرونی اذکرکم. (من را یاد کنید تا یاد شما باشم ـ سوره بقره/آیه 152)
  

 

 


گفتم: تا کی باید صبر کرد؟ 



گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا. (تو چه میدانی شاید 

 

 

 

 موعدش نزدیک باشه ـ سوره احزاب/آیه 63)
 

 

 


گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک خیلی دوره. 

 

 

تا اونموقع چی کار کنم؟
 

 
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله. (کارهایی رو که بهت 

 

 

 گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه ـ سوره یونس/آیه  

 

 

109) 

 



گفتم: خیلی خونسردی!تو خدائی و صبور.من بنده ات هستم و ظرف  

 

 

صبرم کوچک.یه اشاره کنی تمومه

 

 



گفتی: عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم. (شاید چیزی که تو دوست 

 

 

 داری به صلاحت نباشه ـ سوره بقره/آیه 216) 

 

 


 

 


گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل؛اصلا چطور دلت میاد؟
 

 


گفتی: ان الله بالناس لرئوف الرحیم. (خدا نسبت به همه مردم مهربونه ـ 

 

 

 سوره بقره/آیه 143) 

 



گفتم: دلم گرفته



گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا. (مردم به چی دل خوش 

 

 

 کردند؟!باید به فضل و رحمت خدا شاد بود)  

 



گفتم: اصلا بی خیال! توکلتُ علی الله

 



گفتی: ان الله یحب المتوکلین. (خدا اونهایی رو که توکل می کنند 

 

 

 

 دوست دارد ـ سوره آل عمران/آیه 159) 

 



گفتم:خیلی چاکریم

 

 



ولی این بار، انگار گفتی:حواست رو خوب جمع کن!یادت باشه که:و من 

 

 

 الناس من یعبد الله علی حرف و فان اصابة خیر؛اطمأن به و ان اصابته 

 

 

 فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الاخرة... (بعضی از مردم خدا رو 

 

 

 فقط به زبان عبادت می کنند.اگر خیری بهشون برسه، امن و آرامش 

 

 

 پیدا می‏کنند و اگر بلائی سرشان بیاد تا امتحان بشن، رویگردان  

 

 

می‏شوند).  

 

من از اون دسته مردم هستم که با زبون عبادت میکنم  

 

 

خدا جون شرمنده 

 

شما از کدوم دسته هستین؟ 

 


 

 

یکی از دوستان تو وبش نوشته بود 

 

 

 

 که باید منی که میگم مثلا 15سالمه  

 

 

 

باید سابط کنم که 15سالمه 

 

  

  یا به خاطر اینکه به خوام  

 

 

سابط کنم که دوستیم بی ریا هست باید عکسم بزارم تو وب 

 

 

منم در جواب اون دوست گفتم که  نمیدونم شما بر اساس  

 

 

 

چی دلیلی اینو میگی  امامن دوست ندارم کسی 

 

 

 شخصیت منو تو دنیای واقعی  بدونه  چون من 

 

 

 اینجا درد دلامو میگم درد دلایی که کسی نمیخوام  

 

 

از اون تو دنیای واقعی بدونه نمیدونم شاید  

 

 

من اشتباه میکنم اما دوست ندارم 

 

 

 فردا که میرم مدرسه همه بدونن  یک ناراضی  

 

 

همون همکلاسی شون هست  

 

نمیدونم منظور منو میفهمید یا نه امادوست ندارم  

 

 تو دنیای واقعی تابلو بشم   

 

 

 

 

همین   

 

 

حالا هرکی هرجوری میخواد برداشت کنه

 

 

 

 

با تشکردوست شما یک ناراضی

 
نظرات 22 + ارسال نظر
مهران چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:05 ق.ظ

سلام آقا امین.من عربیشو بلد نیستم .اولا بگم که خیلی خوب با ایه های قران جواب دئاده بودی.ولی یک چیزی که نوشتی اینه که بازم میگی ناراضی.
ناراضی یعنی از رحمت خدا نا امید بودن که گناهه خودش.شما باید دیگه بنویسی امین .یا بگی راضی به رضایت خدای بزرگ و مهربون.
موفق باشی. بای.

سلام

ممنون اینارو یکی از دوستام واسم فرستاده بود

چشم ناراضی رو هم کم کم ور میدارم چشم


ممنون که اومدی مهران جون

محمد چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:29 ق.ظ http://simorghashegh.blogfa.com

سلام
خدا نکنه دلت تنگ بشه
خدا کنه همیشه شاد باشی
بهم سر بزن موفق باشد

سلام

ممنون به من سر زدی عزیز

الانه میام

رضا (Best Boy) چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:09 ق.ظ http://www.shirazboys.blogsky.com/

سلام امین جان
ببخشید معنی این حرف شما رو نفهمیدم
از من یادت نشه داداشی
یعنی چی؟
اخه من از بچگی ادبیاتم صفر بود
مثل شما که بچه درسخون نبودیم املامون صفر باشه
شوخی کردم
ولی بیا معنی این جمله ای که گفتم رو برام واصح تر بگو
مرسی
بای

سلام

ببخشید داداشی من یکم عامیانه صحبت میکنم یا به قول خودمون رون

یعنی به جای

خانه میگم خونه

بفرمایید=بیاین

فراموش نکنی = یاد نشه

دوست صمیمی = داداشی

من را = از من

از من یات نشه = من را فراموش نکنید

دوست دارم = دوست دارم (لبخند)

خیلی خوبی = ؟؟؟؟؟؟؟؟ (لبخند)

مرسی اومدی به من سر زدی داداش رضا

داداش رضا=یعنی من خیلی پرو هستم (خجالت)

مرسی ممنون کلاس به پایان رسید

هومن چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:47 ق.ظ http://boy-bazi.blogsky.com/

سلام داداشی مهربونم
امیدوارم که کسالت شما رفع شده باشه.
به خدا حرف دل منو هم زده بودی.
گفتم دیشب دلم خیلی گرفته بود و میخاستم برم اونجایی که میدونی و با خدا صحبت کنم.
اما الان که اینو خوندم قطره های احساس از گوشه چشام روی گونه هام غلط زدن انگار که داشتن اول صبحی روحم رو بیدار میکردن داداشی.
چقدر زیبا و بدون ریا نوشته بودی.
کاش منم میتونستم اینجوری به این خوشگلی بنویسم دوست گلم.
در مورد موضوع دوم هم من به شما و بقیه همسن هاتون حق میدم که عکستون رو نزارین چون خیلیها ممکنه سو استفاده کنن.
اصلا من هم نمیزارم دیگه.
من که مدرسه نمیرم اما میدونم یک ناراضی داداش گلمه که حالا از این به بعد میخاد راضی باشه دیگه.
مواظب خودت باش داداشی
دیگه ممنونم
بای

سلام داداشی

ممنون اره گفتی من که خیلی دلم گرفته بود فکر کنم ۴ تا صفحه نوشته بودم در باره درد دل

که این پیام واسم اومد منم دیدم تمام حرفام تو این خلاصه میشه این مطلب جا گزینش کردم

منم همینو میگم در مورد عکس داداشی اما نمیدونم چرا بعضی اسرار دارن نمیفهمم

احسان امو چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:24 ب.ظ http://aceboy.loxblog.com/

سلام خسته نباشی این آپتون رو قبلا یکی برام اس ام اس کرده بود

یعنی اس ام اسش رو خونده بودم البته از طرف دل خوشی ندارم

والان خوندم یاده طرف افتادم پس نظرخاصی ندارم موفق باشی (گل)

سلام

مرسی داداشی اینو یکی از دوستام تو صندق پستی وب گذاشته بود

ازون دلخوشی نداشتی از من چی داداشی


مرسی منو قابل دونستی و بهم سر زدید ممنون

غزل چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:18 ب.ظ http://www.donyaye-elm.blogfa.com

سلام داداشی عزیزم . خوبی امین جان ؟؟ چرا دلت گرفته؟! مگه انسان با داشتن این همه دوست کنارش و از همه مهمتر داشتن خدا میتونه دلشم بگیره!. امین جان چرا آپ کردی خبرم نکردی؟!( وقتی خداوند پشت نقاب دل توست> هیچ گاه به غیر او و به چهره پلیدی ها نگاه نکن.....)

سلام آبجی گلم

نمیدونم به خدا یک بارکی دلم گرفت نمیدونم شاید دلیلش این سرما خوردگی باشه که ۳ روزه تو خونه انداختم

آبجی خیلی قشنگ بود جمله شما راستی میدونستی خیلی دوست دارم آبجی جون

آبجی یک سوال مگه خودمونی ها رو هم باید دعوت کرد و واسشون کارت دعوت فرستاد ؟

شما آبجی منی زشت نیست کارت دعوت بدم؟

خیلی دوست دارم خیلی خیلی خیلی


از طرف داداش کو چو لو

احسان امو چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:16 ب.ظ

سلام منکه اومد ونظرهم گذاشتم !

سلام

ممنون احسان امو

منو شرمنده کردین

جی جی چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:53 ب.ظ http://sharab934.blogfa.com/

سلام

نمی دونم چرا فکر می کردم اگه آپ بزنی خبرم می کنی!!!!!!!!


آپ زیبایی بود

موفقتر باشی



ولم کنید...،مرا عمق گور می طبد

و این نسیم قطاری عبور می طلبد

رها کنید طبیبان مرا، که یک عمر است

نوار مغزی من مرده شور می طلبد



*****


سلام

ببخشید به خدا انقدر حالم بد بود که باور نمیکنید

بعدشم جی جی جون مگه صاحب مجلس و صاحب خونه رو دعوت میکنن

شما خودتون صاحب مجلسی داداشی

زشت نیست دعوت نامه بیارم واستون ؟

مرسی که به سر من منت گذاشتی و اومدی خیلی دوست دارم

یه دوست چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:59 ب.ظ

سلام
اینبار محشور بود
واقعا محشور بود
فقط بگم فرمانده باید جلوی سربازش زانو بزنه
کسی که تا آخر باهاته
کسی که دوستت داره

سلام

نظر لطفه شماست فرمانده

من فرمانده خوبی داشتم که شدم سرباز خوبی

این فرماندس که خوب جنگیدن بهم یاد داد پس آخرین نفس باید جنگید تا شهر سقوط نکنه درسته؟

خیلی میخوامت فرمانده

احترام نظامی

کوروش چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:04 ب.ظ

معنی دوستت دارم یعنی چه؟

« د» : داشتن تو ، حتی برای لحظه ای ، به تمام عمر بی کسی ام می ارزد . همچون دیوانه ای که لحظه ای داشتن را در تمام رویاهایش باور می کند
« و» : وابسته ی تپش های قلب عاشقت هستم که به روح ساکن من حیات می بخشد
«س» : سرسپرده ی برق نگاه توام ، لحظه ای که مرا در آغوش گرمت میهمان کنی
«ت» : تک ستاره ی شبهای بی فانوسم شدی روزی که از خدا تکه ای نور طلب کردم
«ت» : تپش های قلبم در گرو عشق توست که در رگهای زندگیم جاریست.
«د» : دوری از تو را باور ندارم ، حتی در رویا ، که من ذره ای از وجود عاشقت گشته ام
«آ» : آرام دل بیقرار و عاشقم در چشمان روشن تو موج می زند ، وقتی به دریای نا آرام اشکهایم می نگری
«ر» : راز مرگ دلتنگی هایم ، روزیست که دستان گرم تو پناه دستان سرد و بی نصیبم باشد
«م» : مهتاب می سوزد ، تا ابد ، در آتش عشقت . که درد را به جان خریده است در بازار عاشقی

سلام

نمیدونم چی بگم زبون آدم بعضی مواقع نمیخواد حرف بزنه

ولی در بعضی مواقع می خواد اما واجه مناسب گیر نمیاره

من الان گزینه دومی هستم

پس فقط میگم مرسی و ممنون خیلی خوبی

مهران چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ب.ظ

سلام. هنوز که اپ نکردی؟؟؟؟؟؟؟ منتظرم ها.بای.

سلام

مهران جان خیلی حالم بد بود به خدا سرم داشت این ور اون ور میشد

مرسی که به من لطف دارین ممنون

نشگون پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:49 ق.ظ

سلام
واقعا آپ خوبی بود
خوب جواب سوال هاتو در آوردی از قرآن
دیدی خدا چقدر خوب بزرگ ؟
دیگه نگی خدا دوست نداره ها
موفق باشی عزیزم

سلام

نشگون ممنون اما یکی از دوستام ز حمت شو کشیده اگه ازم قول پسرونه نگرفته بود که اسمشو نگم حتما اسمشو مینوشتم

اره میدونم من یکم ناشکرم

خدا شرمنده خدا دوست دارم خدا منو میبخشی؟




ممنون نشگون جان خیلی خوبی

احسان امو پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:31 ق.ظ http://aceboy.loxblog.com/

سلام عزیزم کجای پسر؟ماهم آپیم بیای خوشحال میشم

سلام

ببخشید به خدا به حدی حالم بد بود که نمیشود بیام

ممنون که منو قابل دونستی و دعوتم کردی ولی منو اگه راهم ندی تو وبت میدونی از دیوار میام تو

خیلی دوست دارم

اومدم داداشی

صدرا پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:32 ب.ظ

سلام داداشی
لطفا بیاین آپ کردم
مرسی
صدرا&سینا

سلام صدرا داداشی

من هم کلید انتشار زدی اونجا بودم و نظر دادم

خدا کنه سینا خوب شه صدرا ناراحت نباش گفتم یکی از دوستای منم رفت بیمارستان اما بعد ۳ ۴ روز سالم اومد بهت قول میدم سینا از من و شما زودتر خوب بشه

من و شما اینجا قورسامونو فراموش میکنیم اما اونجا به سینا میرسن

مرسی داداشی من امشب میرم حرم دعا

غریبه اشنا پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:35 ب.ظ

سلام.... دوست غریب و اما اشنا ..... من .... هستم نه خیلی عادل نه خیلی غیر منطقی ...اهل دیار همین سر زمین و یک بی ال نه این مدلیش که تو سیستم مجازی وب ساستهاست ....دوست من چند تا سخن دوستانه دارم ... از روی هم نوع بودن بهت میگم ..دوست داشتی گوش کن دوست نداشتی نکن ؟؟ ۱.گذاشتن عکس به دلایلی که گفتی و منطقیش تو دنیای مجازی جالب نیست اما // فواید بهتری هم داره که میتونی با تصویر بسته و غیر واضح استفاده کنی ... که البته من با نظر خودت موافقم ..........................................................................................ان ا... جمیل و یحب الجمال .... خدا زیباست و زیباییهارو دوست دارد .... الا بذکرا...تمعن القلوب .... ...همانا با یاد خدا دلها ارام گیرد ...... ادعونی استجب لکم ...بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا .... ................................................................دوست من خدا همیشه با ماست و به یاد ماست اما خودش فرموده مرا به زبان عربی یاد کنید که همان نماز روزانه است پس این تفکر که با با دلمون ارتباط میزنیم اشتباه است هر وقت دلت گرفت هر چی هستی هر کی هستی مهم نیست ..۲ رکعت نماز بخون و تسلیم خدا باش ...... خیلی خوشحالم امثال شما تو ی بی الها هست ........که نگاهشون به زندگی و عشق محدود نیست به شهوترانی اغوش گرفتن و بوسه و..... خلاصه نمیشه اپ هات بترکون شده ....خودمونیش دمت گرم ... ندیده دوست دارم عجیب غریب ....

سلام خیلی قشنگ خودتونو معرفی کردید ( دوست غریب و اما اشنا ..... من .... هستم نه خیلی عادل نه خیلی غیر منطقی ...اهل دیار همین سر زمین و یک بی ال ) جالب بود واسم

آره خدا زیباست و زیبایی هارو دوست داره میدونم

نمیدونم اما من وقتی چشم سرمم میبندم و میرم حرم هیچی نمیگم

حتی جای ضریح امام رضا هم نمیرم

فقط میرم جایی که همیشه هم خالی هست هم ساکت میشینم و فقط گنبد نگاه میکنم

یواش یواش اشکم میریزه نمیدونم منکه حتی یک کلمه هم به زبون نیاوردم پس چرا اشکم میاد

درسته خدا گفته من را به عربی بخونید اما دل این حرفا حالیش نمیشه سوادم نداره عربی بگه خدا دوست دارم

من یک روحانی بهم گفت واسه ورود به حرم ازنه دخول بخون

گفتم عربی یاد ندارم

گفت مهم اینه اجازه بگیری فارسی شو بخون


ممنون عزیز

غریبه اشنا پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:34 ب.ظ

دوست من ... دقت کنی اسممو خیلی واضح گفتم و شما خودت هم تو جواب نوشتی .... ۲....منظورم عربی ...نماز خوندن بود ....اینو دیگه همه بلد هستند مثل خودت .... ۳.... تو مشهدی هستی ؟؟؟ جدی؟؟؟ چقدر جالب ....سلام مورم برسون به حضرت عشق اما رئوف امام رضا علیه .....

سلام

اره خیلی واضح هست ممنون

میدونم من اشتباه برداشت کردم فکر کنم

امشب قرار ۳ تا از بچه ها بریم حرم من هومن صدرا و هیچکدومم همو نمیشناسین و قراری هم نزاشتیم

منم میرم چشم سلام شما رو میرسونم اگر قابل باشم

ممنون

غریب اشنا - پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:46 ب.ظ

مهربانی را اگر قسمت کنیم ..من یقین دارم به ما هم میرسد ... آ دمی گر ایستد بر بام عشق دستهایش تا خدا هم میرسد .... تقدیم به تو دوست عزیزم ./...

سلام

بعضی وقتا کلمات از قرار گرفتن در مقابل این همه زیبایی سر باز میزنن چه میشه کرد باید به کلماتم حق داد

پس فقط میتونم بنویسم ممنون


.................................................................

بابط نظر خصوصی عزیز من میدونم شما دوستان به من لطف دارید

من دوست دارم همه حرف دلم بفهمن حالا یکی مثل تمام دوستان معرفت میکنه و منو شرمنده وبعضی ها هم به من افتخار نمیدن

که شایدم حق دارن

چشم دفع دیگه این کاری که شما گفتی نمیکنم چشم

ممنون از راهنمای شما خودتون خواستین تایید نکنم اگه نه من از انتقاد و نزر سازنده خیلی خوشم میاد ممنون خیلی خوبی

رضا (Best Boy) پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:24 ب.ظ http://www.shirazboys.blogsky.com/

سلام
خسته نباشی امین جان
بای

سلام

ممنون میدونی همین دو جمله واسه من چی ارزشی داره

ممنون

مهران جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:12 ق.ظ http://www.parham-boys.blogsky.com

سلام. چرا همه حالشون بد شده؟ برا اینکه حالشون خوب بشه هر کی میخونه اینو یک صلوات بفرسته.بای.

سلام

من فرستادم مهران ممنون

جی جی جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:09 ب.ظ http://sharab934.blogfa.com/

سلام عزیزم

خوبی ؟

یه آپ ناقابل زدم !!

ببینم آمدی خوشحال میشم !

***

دور از تو



بر درگاه زمستانی دیگر



یلدای بی بدیل بیداری رابه تماشا نشسته ام



با تمام دلتنگی



می ترسم



دستی اگر برای ستاره ای تکان دهم



ترانه های تنهایی از آستین پاره ام فرو ریزد .....

****

[گل][گل][گل][گل][گل]

سلام عزیز

خیلی شعر قشنگی بود ممنون

اومدم

عادل <غریبه اشنا > جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:00 ب.ظ

سلام به دوست خوبم ناراضی .... متن اول برای شما ....دوست داشتی ازش استفاده کن ....< بگذار سرنوشت هر راهی که می خواهد برود ما راهمان جداست ... این ابرها تا میتوانند ببارنند ما چترمان خداست> .......................................دوست من از اینکه اهمیت میدی و جواب میدی ممنونم ......

سلام

ممنون مرسی

که به من لطف دارید

غریبه اشنا شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:39 ب.ظ

یعنی چی؟؟؟کارخوبی نبود

با منی؟

مگه من چی کار کردم؟

به خدا من کاری نکردم

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من چیکار کردم که کار خوبی نبوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد