دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

دلم خیلی واست تنگ شده مسخرم نکنی ها

 

سلام

 

سلام
وای از دست تو
دوباره یک چیز کوچیک پیش اومد و تو بزرگش کردی
به جون خودم و خودت تلفن من کاریش نکردم
اگه نمیگرفته از مخابرات هست نه از من
به جون خودم
راستی تو که گفته بودی تا یک هفته نمیای    منم امروز اتفاقی سر زدم به اینترنت
الان که دارم این مینویسم یک دقیقه پیش زنگ زدم

مامانت برداشت گفتم حمید هست گفت نه
گفتم معلوم نیست کی بیاد گفت نه
میتونی از خودش بپرسی
لعنت به این مخابرات
اه
این چی آپیه نوشتی؟   
کی بود که ادعا میکرد منو میشناسه؟انگار خوب نمیشناخته
من هنوز که اتفاقی برام پیش نیومده    زنده و سالم اینجا نشستم

منتظر تماست هستم آخه نمیدونم چی وقت و چی روزی میای خونه
 

سلام 

 

 

این پیام بالا رو داداشیم واسم گذاشته

 

 

شاید بهترین چیزی بود که خوندم

 

 

داداشی مامانم بهم نگفت شما زنگ زدی

 

 

وقتی ازش سوال کردم گفت اره یادش شده بوده به من خبر بده

 

 

دوست دارم

 

 

اما هرچی  زنگ  میزنم بازم  یک زنه میگه

 

 

مشترک مورد  نظر در دست رس  نیست

 

 

داداشی  خیلی دوست داشتم صدای شما رو بشنوم

 

 

هرچی هم با  همگانی زنگ میرنم بازم  ور نمیداری  داداشی

 

 

اگر میفهمیدی این چند روز چی عذابی کشیدم همش تو فکر بودم داداشی

 

 

الانه هم  دارم با لب تاپ اپ میکنم

 

 

خونه نیستم داداشی

  

داداشی   یک خبر خیلی باحال دارم واست 

 

 

 که فکر کنم خیلی خیلی خوشحالت کنه

 

 

ولی اینجا نمیشه باید  تلفنی بهتون بگم داداشی

 

 

هر چی  سعی کردم  زنگ بزنم اما نگرفت 

 

 تا الانه 15 تا  شده  تلفن روی تکرار خودکار هست 

 

 قطع که میشه دوباره خودش میگیره

 

 

الانه عدد 36روشه  36 بار سعی برای برقراری ارتباط که ناموفق بود

 

 

داداشی

 

 

دلم خیلی واست تنگ شده مسخرم نکنی ها 

 

 

 اما  خیلی دلم تنگ شده واسه شما

 

 

دادشی  اون شماره دیگه شما  رو هم ثبت نکردم 

 

 

اینم که کار نمیکنه  اون شمارتو بده به مامانیم تا بهم بده

 

 

 

منتظرم

 

 

 

***************************************************************************

 

 

 

دوستانم

 

 

 

 

ببخشید اگر یکم تلخ شده بودم

 

 

اخه  نمیتونم  وقتی به یک چیز فکر میکنم  

  بیام و در باره یک چیز دیگه بنویسم

 

 

بعضی وقتا یک نفر که اون سر دنیای به این بزرگی هست 

 

 

 انقدر به یک نفر نزدیک میشه

 

 

 

که اون یک نفر  اگر بک لحظه نبینش 

  

 

واسش میشه بزرگ ترین مشکل زندگیش

 

 

 

 

من ادمی هستم که خیلی  سخت با کسی دوست میشم

 

 

اما من با  نارنجی دوست شدم

 

 

 

داداش مرتضی  دقیقا جای برادر  رو واسم پر کرده

 

 

 

من و داداش مرتضی با هم برادر  هستیم

 

 

 

 

 

پس لطفا کسی دیگه واسه من ننویسه و منو راهنمایی نکنه

 

 

 

 

 

اخه من چیزای دیدم که شما ندیدی

 

 

 

 

 

بعضی وقتا با خودم فکر میکنم کاشکی میشد من

 

 

 

ولشکن

 

 

 

 

یک بار به داداشی  این فکر رو گفتم دعوام  کرد

 

 

 

 

ولی من خیلی داداشی داشتم تو دنیای واقعی داشتم

 

 

 

که  یادم نمیاد که انقدر عمیق  

 

 

باهاشون دوست بوده باشم

 

 

اما

الانه اینو خوب میدونم که اگر 

 

 

 یک روز داداشی............... دیگه نمیتونم تحمل کنم

 

 

 

خوب  دیگه فکر کنم  توضیح بست باشه

  

 

 

 

 

اما اینو خوب میدونم که خدا منو و داداشی رو دوست داشت که با هم اشنامون کرد

 

 

و

 

 

 

دوستی دو پسر

 

 

 

 

ایجاد شد

 

 

 

دوستی که فکر نکنم  هیچ جای دنیا

 

 

 

به زیبایی اونو بتونه کسی پیدا کرد

 

 

 

داداشی  یا بهتر بگم برادرم

 

  

 

عاشقتم

  

 

 

فقط همین

  

 

یاحق

  

 

 

با تشکر دوست شما امین

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
جواد چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ق.ظ http://etrebaron.blogfa.com

خدا شانس بده
واقعا خدا شانس بده
یکم هم معرفت بده ایشاالا
اسمت هم که حمید هست

سلام


اره ناخواسته لو دادم



اما شما منو امین صدا کنید


من ویرایش نکردم نظر داداشی رو و گذاشتم


وقتی نظر شمارو خوندم رفتم وب رو خوندم دیدم اره نوشه حمید


اره اسم من حمیده کوچیک شما

یاحق

ژوکا چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ق.ظ

سلام که اسم خداست
به خدا گفتم بیا جهان را قسمت کنیم
اسمون واسه من ابراش واسه تو.
دریا مال موجش مال تو
ماه برا من خورشید برا تو.....
خدا خندیدو گفت
تو بندگی کن. همه دنیا مال تو من هم مال تو..
کلا ما حق نداریم به چیزی یه جوری دل ببندیم که اگر نباشه افسرده وداغون بشیم..

(سابق) Ayhan پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:32 ب.ظ http://www.wantedboy.blogfa.com

خیلی قشنگ نوشتی .
اوه ببخشید سلام یادم رفت
با این آهنگت که آپت رو خوندم ، خیلی حال کردم . باور کن !

واقعا زیبا نوشتی .
میخوام بازم بخونم .

...

سلام



ممنونم داداشی


شما همیشه به منلطف داشتی


همیشه

این چیزا چیزی نیست که ادم رود فراموش کنه

یا حق

جهان شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:48 ق.ظ

سلام
اومدم به وبلاگت سر بزنم این جمله رو دیدم و سریع رفتم

((((( پس لطفا کسی دیگه واسه من ننویسه و منو راهنمایی نکنه )))))

بای

سلام

منظور منشما نبودی

خیلی لوسی


منظور کسایی بودن که وجه دوستم رو میخواستن جلوی من خراب کنن

دوست دارم همین


از من دلگیر نشو


یا حق

سینا&صدرا شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:36 ب.ظ http://sinasadra.blogsky.com/

سلام با معرفت

رضا پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:10 ب.ظ

سلام داداشی
معلومه کجایی
۳ روزه پیدات نیست
نگرانت شدم
شما که از این اخلاق ها نداشتی بی خبر بزاری بری
برات اف گذاشتم
خبری نشد
گفتم شاید به وبت سر بزنی

سلام


ببخشید داداشی

توی یاهوی شما دلیلشو نوشتم


ببخش منو داداشی بیام به شما خبر میدم حتما

یک شماره واسم بزار بی زحمت

که تک بزنم به شما که اومدم


یا حق

جواد جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:40 ق.ظ

سلام
ببینم غیر لوس کلمه دیگه ای هم توی فرهنگ لغت شما
پیدا میشه

سلام

ببخشید به خدا من این کلمه رو به بد نمیگم و منظور خواستی هم ندارم


من این کلمه رو فقط وقتی به کار میبرم که احساس نزدیکی با طرف مقابل میکنم


و قسد بی اترامی ندارم


چرا در فرهنگ لغت من بجوز

لوس

غم

غصه

ناراحتی

ارامش قبل از طوفان

و

از همه مهم تر

مرگ هم هست



دیگه خستم

با اجازه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد