دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

دل نوشته های یک پسر

هرچیز که بوده گذشته و آینده نیز نیامده....گاهی سفری به گذشته میکنم و گهگاه سری به آینده میزنم اما در حال زندگی میکنم.....

۹۹٪خصوصی سکوت سنگین

سنگینی سکوتت مرا اثری ندارد

شاید نتوانم برایت آنگونه که میخواهی باشم

اما ذهنم تلاطم با تو بودن و زیبایی را تفاوتی نشناخته است .........

بگذار از احساس کشتی به گل نشسته بگویم 

نمیدانم نسبت من با کدامست , با کشتی یا گل ساحل !!? 

 

هرچه هست من میشنوم صدای پای غریبه ای روی ساحل 

 

آه چه سنگین است قدمهایش , 

 

گویی بر شن ساحل فرو رفتنش را برخواستنی نیست ... 

 

دستم را در زیر شقیقه ئ احساسم میگذارم و آرام چشمانم را میبندم 

 

 

و فراموش میکنم کشتی , ساحل و غمهای پسر تنها را ... 

 

 

 

سلام 

 

 

 

همین 

 

یاحق 

 

 

 

 

خستم از محیط خونه 

 

 

 

 

اونی که به جرم قتل دستگیر شده و زندانی هست 

 

 

 

و حکم اعدام  براش صادر شده  هم 

 

 

 

 

یک وقت هوا خوری و خلوت کردن با آسمان رو داره 

 

 

 

من همونم ندارم 

 

 

 

خونه زندانم شده و مامان زندان بان 

 

 

 

خستم 

 

 

همین 

 

 

یاحق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد